leee

هر آن چیزی که صید می کنم

leee

هر آن چیزی که صید می کنم

گه تو این مملکت

توی تاکسی نشسته بودم که رادیو خبر حکم اعدام محاربین در روز عاشورا رو اعلام کرد.

کمی بعد صحبت راننده رفت سمت نا امنی تو این روزا . بعد گفت که امروز  نزدیک به یک ساعت پیش جلوی بانک ملی شهربانی دو نفر موتورسوار انگشت های دست زنی رو با ساتور قطع می کنند تا کیفش رو ببرند . زن  همان موقع از بانک بیرون اومده بود  و با دیدن دزدها کیف رو محکم توی بغلش میگیره . بعد کیفش رو جلوی چشم صدها نفر مردم توی خیابون برده بودند . کیف و پول باز بر می گرده آیا انگشت های اون زن بر می گرده ؟

ای خدا محارب اونیه که توی روز عاشورا سنگ دست گرفته بود یا اونیه که با ساتور جلوی چشم مردم دزدی می کنه و انگشت قطع می کنه؟

بسیجی ها فقط بلدن با اون لباسها و موتورهاشون هر روز دسته جمعی جلوی مدرسه های دخترونه رژه برن که خدای ناکرده پسری به دختر چیزی نگه . یا اون اداره محترم فقط بلده هر روز چک کنه ببینه کی توی وبلاگ یا فیس بوکش چی نوشته؟

بله . شما خونتون از باقی مردم رنگین تره که اگه نبود می تونستید بفهمید مردم دارن با چه عذابی زندگی می کنند .